اوجگیری بحران انقلابی در بولیو
طرفه اینكه رهبران MAS ،عمدهترین حامی دولت مسا ، چنان تحت فشار هزاران دهقان معترض قرار گرفته بودند كه آخر الامر مجبور به فراخوان تظاهرات و راهپیمائی 190 كیلومتری به سوی لاپاز پایتخت كشور شدند، روز 2 ماه مه دهقانان راهپیمایی كننده به لاپاز رسیدند و به اهالی الآلتو (كه از آن زمان دست به اعتصابی نامحدود زده بودند)، معدنچیان (كه كنگره اتحادیه معدنچیان را ناتمام رها كرده بودند تا به معترضین بپیوندند)، آموزگاران مناطق شهری و روستایی لاپاز (كه آنها نیز در اعتصاب بودند)، دانشجویان دانشگاه دولتی ال آلتو و سایر اقشار مردمی پیوستند. رامون لوآیزا رهبر MAS مجبور به پذیرش "فشار و گذر اعضا از رهبران" شده به پارلمان چهار روز فرصت داد تا نسبت به ملی كردن منابع گاز طبیعی اقدام و مجلس موسسان را تشكیل دهند. رامون تهدید كرد كه در صورت عدم انجام این درخواستها "درب پارلمان را گل خواهد گرفت".
از سوی دیگر الیگارشی، مسا را تهدید به برگزاری رفراندوم یك جانبه "خودمختاری"، در مناطق شرقی كشور (تاریجا، سانتاكروز و ... ) كرده است. طبق برآوردهای الیگارشی، آنها در چنین شرایطی قادر به معاملهای جداگانه با چند ملیتیها جهت بهرهبرداری از منابع گاز كه عموماً در منطقه آنها واقع شده، خواهند بود.مسا كه در برزخ مخالفت جنبش كارگری دهقانی از یكسو و نمایندگان اصلی طبقه حاكم از سوی دیگر، گرفتار آمده، در تلاش است در چند روز اخیر از ارتش بهرهبرداری نماید. مسا در سخنرانی خود برای نیروهای مسلح اظهار داشت كه نظامیان حق دارند از حضور در محاكمات غیرنظامی در رابطه با كشتار كارگران و دهقانان در قیامهای فوریه و اكتبر خودداری نمایند. مسا همچنین به عموم مردم گوشزد كرد كه رئیس جمهوری حق دارد در مواقع لازم ارتش را برای سركوب مبارزات به خدمت بگیرد، اما اوضاع در صفوف نظامیان و عكسالعمل آنها در برابر مبارزات مردم چندان برای رئیسجمهوری روشن نیست. هفته گذشته دو تن از افسران عالیرتبه در ملاء عام بدلیل ملی كردن گاز طبیعی و تشكیل "دولت خلق" خواستار استعفای مسا شدند.
انتظار میرود وقایعی كه در جلسه پارلمان كه ظهر روز 31 ماه مه تشكیل خواهد شد نشانگرمبارزه طبقاتی باشد. اینهمه در حالی است كه قدرت واقعی در خیابانها و در دست خلق معترض است. البته تعداد كمی از نمایندگان وارد ساختمان پارلمان شدهاند. نمایندگان سانتاكروز و مناطق شرقی كشور به این دلیل از رفتن به پارلمان خودداری كردهاند كه معتقدند باید قبل از هر چیز توافق ابتدایی بر سر شناسایی حق رفراندوم برای "خودمختاری" كه فراخوان آن به روز 12 اگوست انجام گرفت، صورت بگیرد. واكادییز، رئیسمجلس و مدافع سرسخت منافع طبقه حاكم كه از سوی عدهای نامزد جایگزینی مسا - رئیس جمهوری كه هر روز بیش از روز پیش بیعملی و ضعف خود را نمایان میكند- شده است، تنها چند دقیقه در پارلمان حضور یافت و بعد بلافاصله آنجا را ترك گفت و دیگرهیچگاه بازنگشت.در عین حال رهبران MAS فراكسیون جناح راست مجلس را به تلاش برای انجام كودتا به سركردگی واكادییز متهم میكنند. اومورالز (EVO MORALES) كه به هنگام بیاعتباری و رسوایی دمكراسی بورژوایی، در صحنه ظاهر شده علاقه وافر خود را به اجبار پارلمان برای فراخوان مجلس مؤسسان نشان داده است. ناگفته نماند شخص مسا نیز با این سیاست بمثابه شیوهای جهت سازماندهی مجدد بخشی از معترضین موافق است. اگر پارلمان دست به فراخوان مجلس مؤسسان بزند در آنصورت مورالز و رهبران MAS بیدرنگ از هواداران خود خواهند خواست تا به خانههای خود بازگردند. چنین پیآمدی موجب خرسندی مسا خواهد شد، زیرا طبق محاسبات وی، با سازماندهی مجدد جنبش مردمی لزومی به تمكین به خواست اساسی تودهها كه همانا ملی كردن منابع هیدروربن است، نخواهد بود.
دیروز اوامورالز تا آنجا پیش رفت كه شخصاً امنیت جانی نمایندگانی را كه خواهان شركت در جلسه پارلمان بودند، تضمین كرد، ضمناً برای آرام كردن اوضاع كوشید الیگارشی را مجاب سازد كه فراخواندن مجلس مؤسسان تضادی با خواست آنها مبنی بر خودمختاری منطقهای نخواهد داشت. در واقع برای تودههای دهقانی كه از رهبران MAS تبعیت میكنند (و اینك اكثرشان رهبران MAS را به جلو هل میدهند) اگر مجلس مؤسسان دستآوردی داشته باشد باید دقیقاً ملی كردن صنایع گاز و سپردن قدرت به دست مردم یعنی كارگران و دهقانان، باشد. اما از نظر الیگارشی مناطق شرقی، "خودمختاری" عبارت از كنترل منابع گازی و فروش آنها به شركتهای چند ملیتی است. چگونه می توان این دو دیدگاه متضاد را در یک قالب گرد آورد؟ در حالیكه تودههای كارگر و دهقان با محاصره پارلمان قصد بستن آن را دارند، اومورالز و رهبران MAS در پی سر پا نگداشتن این پارلمان رسوای سرمایهداری هستند كه حتی خود هیأت حاكمه چندان دل خوشی از آن ندارد. جیم سولارز، رهبر اتحادیه كارگران بولیوی (COB) ، تهدید كرد چنانچه پارلمان با ملی كردن گاز موافقت نكند، ساختمان آن را به آتش خواهند كشید. اواخر شب در پایان جلسه پارلمان كه تنها 66 نفر از 157 نماینده در آن حضور داشتند هیچگونه توافقی حاصل نشد.واقعیت این است كه مسا در برزخ گیر كرده است. رئیس جمهور بیآنكه قادر باشد جیم سولارز، رهبر اتحادیه كارگری (COB) و روبرتو دلاكروز و یكی از رهبران فدراسیون كارگری منطقهای ال آلتو (EL ALTO) را دستگیر نماید، ایندو را متهم به توطئه جهت براندازی دولت نموده است. در این شرایط خاص، احتمال استفاده از ارتش برعلیه تودهها ضعیف است زیرا همچون اكتبر 2003 این امر موجب رادیكالیزه شدن هر چه بیشتر جنبش و تسریع سقوط رئیس جمهور خواهد شد. (در ضمن معلوم نیست آیا ارتش اساساً از چنین فرمانی تبعیت خواهد كرد یا نه؟)
اگر واقعبینانه به قضیه نگاه كنیم درمییابیم قدرت واقعی در دست تودههای كارگر و دهقانی است كه در خیابانها حضور دارند. حتی پارلمان بورژوایی تنها در صورتی قادر به برگزاری جلسات است كه با وعده و وعید تودههایی را كه ساختمان پارلمان را به محاصره درآوردهاند، راضی كند. با وجود این، مسئله اصلی همچون اكتبر سال 2003 ، قدرت و اراده جنبش تودهای برای پیشروی همه جانبه نیست (كه با گسترش اعتصابات عمومی و راهبندانها هر لحظه توفندهتر میشود) بلكه گرهگاه اصلی و نقطه كور مسئله موضوع رهبری و استراتژی مشخص و شفاف برای كسب قدرت است. در اكتبر سال 2003 معدنچیان، كارگران و دهقانان با محاصره پارلمان دولت را به زانو درآوردند اما رهبرانشان (كه در آن زمان سولارز و كوئیپس بودند) به دلیل فقدان دید روشن و فراگیر نمیدانستند گام بعدی را چگونه بردارند و چه چیزی را جایگزین پارلمان بورژوایی نمایند و به این ترتیب قدرت از میان انگشتان غیر مصممشان سرید و به مسا رسید.فرصت پیش آمده در آن زمان از دست رفت اما اینك تودهها تجربه عینی دولت مسا را در گنجینه آگاهیهای طبقاتی خود ذخیره كردهاند، وزینترین بازیگران صحنه جنبش انقلابی، پیشاپیش تصمیم خود را در مبارزه برای برپایی دولت " كارگری- دهقانی " اعلام كردهاند. حتی اكثر آن دهقانانی كه در صفوف MAS متحد شدهاند و حامی مجلس مؤسسان هستند در ناخودآگاه خود مجلس مؤسسان را نوعی حكومت "كارگری- دهقانی" تلقی میكنند كه میتوانند از طریق آن تصمیمات لازمه را اتخاذ نمایند.
مبرمترین مسئله این است: هدف بلافصل و گام بعدی جنبش كارگری چه باید باشد؟
لازم است شعار اصلی جنبش برقراری «مجلس انقلابی مردمی» متشكل از نمایندگان منتخب كلیه اتحادیههای كارگری، سازمانهای دهقانی، سازمانهای محلات و ... باشد و همین شورا قدرت را در دست گرفته و امور را اداره كند. این تنها استراتژی موجود در شرایط حاضر است كه میتواند راه را به سوی آیندهای روشن بگشاید.سرمایهداری بولیوی چنان بحرانی را از سر میگذراند كه قالب حاكمیت معمولی بورژوا- دمكراتیك، توان و ظرفیت شمول جنبش انقلابی خلق را ندارد. روند وقایع به چنان مرحلهای رسیده است كه بیش از دو گزینه محتمل نیست: یا كارگران و دهقانان قدرت را بدست خواهند گرفت و یا طبقه حاكم با فریب و نیرنگ حاكمیت خود را مجدداً استحكام میبخشد و جنبش خلق رابه وحشیانهترین شكلی در هم خواهد شكست!
اول ژوئن 200519 خرداد 1384
تجارب بین المللی کارگری- شماره 2
باز تکثیر: «کمیته اقدام کارگری» (ایران)